الهی و ربی من لی غیرک........
« و ءاتاکم من کل ما سألتموه و إن تعدوا نعمت الله لا تحصوها إن الانسان لظلوم کفار»(سوره ابراهیم –آیه ۳۴)
پروردگارمن، مرا توان بر شکر نعمت های بی کران و بی نهایت تو نیست .مرا توان آن نیست که شکرنعمت هایت را آنچنان که شایسته ی توست به جا آورم.مرا طاقت بر عدل تو نیز نیست که بی شک محتاج فضل توام، فضلی که تاکنون از آن برمن ارزانی داشته ای و نعمتی که به گمان این بنده ی ناچیز و بی مقدار بزرگترین نعمت توست که مرا بعد از گذشت سالها از عمرم هنوز هم قدرت بر درک آن نیست. نمی دانم این نعمت گرانقدر را به چه دلیلی به من ارزانی داشته ای، نمی دانم دعای رسول الله در حق امتش بوده است و یا دعای اهل بیت او؛ شاید فطرت پاک اجدادم در نسل های قبل بوده است که حقیقت این نعمت بزرگ تو را آنچنان دریافته اند که این نعمت را چون گنجینه ای بی بدیل, نسل به نسل و سینه به سینه با وجود همه ی مرارت ها حفظ نموده اند و آن را به امانت به من و من هایی چون من رسانده اند و یا لقمه ی حلالی که وجودم با آن رشد یافت و شاید همه ی این ها بود و چیزی بیش از این ها که مرا آگاهی برآن نیست.
پروردگار من، تورا به خاطر نعمتی سپاس می گویم که باور دارم اگر کسی آن را نداشته باشد بزرگی وعظمتش را در نمی یابد و اگر کسی بر سر سفره ی احسان و کرم آن نشست و برخاست نکرده و قلبش را از عشق به آن پر نکرده باشد آن را هرگز در نمی یابد. تو را سپاس می گویم به خاطر نعمتی که اگر آن را داشته باشی امید و ایمانت افزون می گردد و قلبت بر آلام و درد مصیبت ها و بیماری ها ، بر تلخی شکست ها و رنج های زمانه و برهر آنچه که نام گرفتاری دارد التیام می یابد. نعمتی که قرار است در آینده ای نه چندان دور جهانی شود . نعمتی که قرار بود اکنون ما را نیز بی نهایت آرمانی و نیکو بسازد .
خداوند من؛ شکر می گویم تورا به سبب نعمتی که اکمال دین و اتمام نعمتت بود.تو را به سبب نعمت ولایت و امامت شکر می گویم. آن نعمتی که آن را بزرگ داشتی و انجام رسالت پیامبر خاتم را به ابلاغ آن منوط ساختی. نعمتی که ابتلای همه ی ما را بر آن قرار دادی. پیامبر اسلام را در ابلاغ آن آزمودی و ما را به پذیرش آن با بیعتی جاودان.
اکنون وبه روزگار دنیایی ما، قرن هاست که از غدیر می گذرد اما به گمان من درد و رنجی که از عهدشکنی و نامروتی مردمان ، از نسیان خودخواسته و بیعت شکنی آنان در محضر خداوندی چون تو و پیامبری چون رسول مهربانی ها به جای مانده ؛ آنچنان تازه است که اگر در غصه ی همه ی روزگاران گذشته و در درد نامردمی ها، بی عدالتی ها ، خون های به ناحق ریخته شده و ظلم ستمکاران دنیای خویش خون گریه کنیم و بارها بمیریم و دوباره زنده گردیم کم است. غدیر را قدر ندانستیم و اکنون در حسرت و آه با چشمانی گریان که هنوز به خون ننشسته است به خیال خود در انتظاریم. نامه های انتظارمان هنوز بوی عطش نمی دهد.که اگر میداد اکنون کوله بار مظلومیت مردمان مسلمان میانمار،عراق.سوریه . بحرین و یمن وفلسطین بر دلهایمان آتش نمی زد که چه نشسته ایم. گویا نامه های ما، دعا و استغفار و انتظارمان هنوز مانند نامه های کوفیان پر ازتردید و پیمان شکنی است. هنوز پرچم مظلومیت خون خدا و غربت او درمیان مسلمانان به ظاهر مسلمان و اسارت خاندان امامت را با تمام وجود درک نکرده ایم. هنوز در معرفت غدیر مانده ایم تا چه رسد به کربلا…………
پروردگار من ؛ تورا شکر میگویم به خاطر حفظ نعمتی که هنوز قدر آن را نشناخته ایم.به خاطر نعمتی که تنها با اشک و آه و انتظار به دست نمی آید. معرفت می خواهد و روضه ی کربلا که گویا هر روز تکرار می شود و تنها دلی عاشق و معرفتی عمیق می خواهد که ندای حقیقت آن را بشنود…………..
اکنون تا اربعین سید الشهداء علیه السلام زمانی باقی نمانده است .دل های منتظر و شکسته از غم روزگار، نیازمند دست یاری تو ؛ دست های دعا بر نیاز به نعمت بزرگ تو، همه و همه به انتظار بالا رفته است ، صدا ها و بغض هایمان در حنجره تاریخ زمین خشکیده است و چشمه های اشکمان دیگر بار به امید دیدار روی آن امام منتقم و ناصر دین حق روان گشته است و ما بیش از هر زمان دیگری منتظریم ؛ آیا شود که این بار ما را به نعمت بی بدیل خویش در دنیا و آخرت رستگار گردانی؟………………. الهی و ربی من لی غیرک؛دستمان بگیر به فرج آن کس که ما او را در گذر زمان گم کرده ایم و اکنون در گذر از خویشتن نیازمند هدایت چون اویی هستیم که بی شک ما دیگر نه مردمان بیعت شکن غدیریم و نه مردمان پیمان شکن کوفه. ما منتظران راه خداییم، منتظران ایستاده در رکاب امامی که مصلح است و منتظر…………..
اللهم اجعلنا من الطالبین بثاره مع امام عدل ، تعز به الاسلام و اهله یا رب العالمین